loading...
نیک نگار بزرگترین سایت سرگرمی و تفریحی
خوش آمدید به سایت نیک نگار

با عرض سلام خدمت شما بازدید کننده محترم


خوش آمدید به سایت نیک نگار


به علت به روز بودن سایت پیشنهاد می شود از تمامی صفحات سایت دیدن کنید یا برای جستجوی بهتر از بخش موضوعات سایت استفاده کنید


سایت نیک نگار با تمامی سایت ها تبادل لینک میکند برای نبادل لینک میتوانید از تبادل لینک اوتوماتیک استفاده کنید


 لطفا جهت حمایت از ما، ما را از نظرات و پیشنهادها و انتقاد ها از بخش نظرات آگاه سازید و همچنین می توانید با عضویت در سایت ما را یاری کنید.


برای تبادل بنر از تماس با ما استفاده کنید


برای گذاشتن تبلیغات در سایت از تماس با ما استفاده کنید یا به شماره 09391479581 پیامک بزنید آدرس ایمیلم هم bn.norozi1995@yahoo.com


behruz بازدید : 99 سه شنبه 1392/07/23 نظرات (0)

 

 

 

 

 

ازدواج موفق,زندگی مشترک,زن و یا شوهر

باید سعی کنید انرژی خود را بالا ببرید تا بتوانید به شوهر و فرزندانتان انرژی دهید
یک ازدواج موفق را در نظر بگیرید. روزهای خوب و آرام زندگی مشترکتان را به یاد آورید، ساعت هایی که در آرامش و عشق غوطه ور بودید،  فکر می کنید مهمترین کسی که سازمان دهنده این خوشبختی می باشد، کیست؟ زن و یا شوهر؟

برای پاسخ به این پرسش،  روزهای ابری و ساعت های وحشتناک دعواها و بگو مگو هایتان را هم در نظر بیاورید ، پس از گذشت زمان ، حالا که نگاهی به آن لحظات طوفانی می اندازید ، فکر می کنید می توانستید جلوی آن همه اعصاب خرد شدن ها را بگیرید؟ آیا می توانستید عشق و محبت را جانشین نگاه ها ی تنفرآمیز و حرف های زشت قرار می دادید؟چه کسی این قدرت را دارد که فضای خانه را آکنده از آرامش و عشق و یا سرد و بی روح کند؟

بسیار ساده است، خورشید خانه می تواند بتابد و همه از نور و گرمایِ وجود او ، زنده و شاداب شوند و می تواند پشت ابرهای تیره بماند تا همه جا سرد و غمناک شود.

اگر امشب شاد و سرحال هستید،می توانید شوهر و فرزندانتان را حتی اگر ناراحت و خسته باشند ، سرحال بیاورید و اگر عبوس و بد اخلاق باشید، آن ها نیز عبوس می شوند، زیرا آنان سر نخهای زندگی خود را از شما می گیرند. شما این توانایی را دارید که روحیه خانواده خود را تقویت کنید و یا به شدت تضعیف نمایید. شما هستید که حال و هوای خانواده خود را پدید می آورید.در یک ازدواج عالی، زن و مرد بیشتر از آن که در صدد یافتن یک همسر مناسب باشند، باید خود مناسب این ازدواج باشند.

 اکثر زنان مایلند که نقش های خود را به عنوان همسر و مادر بهبود بخشند، (شاهد ما بر این ادعا، بیشتر مخاطبان برنامه های تلویزیونی و نشریات خانواده بانوان هستند ) نقش آن ها چیزی است که در وجود آن ها نهفته است.

زمانی که شما یک دختر بچه بودید ، با عروسک هایتان نقش های امروزتان را تمرین می کردید، امروز که یک همسر و مادر واقعی هستید، چرا بعضی روزها پشت ابرها می مانید و طلوع نمی کنید؟

همانطور که می دانید و تجربه کرده اید، کارهای خانه کسل کننده ، تکراری و بدون رشد فکری است و اگر در گذر زمان بخواهید فقط و تنها به این کارها برسید، رفته رفته افسرده شده و انرژی و قدرت شما رو به زوال می رود. به قول مادربزرگ که همیشه می گفت «تا در ماشین بنزین نریزی که روشن نمی شه» شما هم باید بنزین بزنید.باید سعی کنید انرژی خود را بالا ببرید تا بتوانید به دیگران انرژی دهید.

بهترین پمپ بنزین نه تنها برای شما بلکه برای همه انسانها، تحرک و ورزش است. کلاسهای ورزشی که به طور مرتب و منظم باشد، غیر از آن که انرژی شما را بالا می برد، سلامت فکری و جسمی شما را تا سن کهنسالی تضمین می کند .شاید بگویید کارهای خانه همان ورزش است و یا از صد تا ورزش، تحرکش بیشتر است. اما ذهن شما از خودتان قوی تر و باهوش تر است و می داند که این، کارِ خانه است نه ورزش. تنبلی و سستی را کنار بگذارید ، همین امروز در یک کلاس ورزشی ثبت نام کنید و سلامتی و انرژی را به خانه خود بیاورید.
یادم میاید وقتی نوجوان بودم ،در کلاس زبان انگلیسی، با مادر یکی از دوستانم، همکلاسی بودم. اگر بدانید آن خانم پس از پایان کلاس، با چه عشقی به خانه و خانواده اش می رسید. اگر همیشه دوست داشتید نقاشی یاد بگیرید یا به کلاسهای هنری بروید، یا علی بگویید و شروع کنید

پمپ بنزین بعدی ، طبیعت است. گذشتگان ما هر کدام در خانه هایشان یک پارک و فضای سبز شخصی داشتند، بعد از ظهر ها دور حوض پر از ماهی روی تخت می نشستند و کنار سماور که همیشه قل قلش به راه بود،می گفتند و می خندیدند، اما امروزه به دلیل زندگی شهری از این موهبت غافل شدیم. اگر بتوانیم در منزلمان باغجه کوچکی داشته باشیم  و هر روز به آن سر بزنیم و ساعتی سرمان را با آن گرم کنیم ، که چه بهتر، اگر امکان آن وجود نیست ، تا آنجا که می توانیم سعی کنیم به پارک ها و یا فضای سبز برویم و با نگاه کردن به گل ها و درختان و آب روان، انرژی موجود در آن ها را دریافت کنیم.

رفت و آمد و دیدار (نه تلفن) دوستان خوب و آشنایان همدل و فامیل، پمپ بنزین بعدی است، که اگر ساده و بی آلایش برگزار شود، انرژی شما را تا یک هفته تامین می کند. چه اشکالی دارد که مثلا یک بعد از ظهر به دیدن دختر عمویتان بروید و شام و نهار نمانید. مادربزرگان ما که افسردگی را درد بی دردی می دانند، مگر در روزگار جوانی دور همدیگر  آبدوغ خیار نمی خوردند و یا غذاهای اصیل ایرانی مانند کله جوش ، اشکنه و...لذت دور هم شاد بودن را به تشریفات اضافه نفروشید، تلفن را بردارید و برای امروز با کسی که دوستش دارید، مثلا خاله تان، قرار بگذارید.

انجام دادن کارهای مورد علاقه تان هم به نوعی بنزین زدن است، هیچوقت برای شروع ، دیر نیست، یادم میاید وقتی نوجوان بودم ،در کلاس زبان انگلیسی، با مادر یکی از دوستانم، همکلاسی بودم. اگر بدانید آن خانم پس از پایان کلاس، با چه عشقی به خانه و خانواده اش می رسید. اگر همیشه دوست داشتید نقاشی یاد بگیرید یا به کلاسهای هنری بروید، یا علی بگویید و شروع کنید.

شما می توانید بهتر از آن باشید که تا به حال بوده اید، هر روز ورزش کنید، از طبیعت انرژی بگیرید ، سری به دوستان خوب تان بزنید ، کارهای مورد علاقه تان را انجام دهید تا پر انرژی شوید و بتوانید با عشق و محبت به همسر و فرزندانتان مثل خورشید بتابید.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلام به شما بازدید کنندگان گرامی سایت نیک نگار هدف دارد هر گونه اطلاعات رو برای شما عزیزان به نمایش بگذارد شما میتوانید درخواست بدید و درباره ی موضوعی که شما دوست دارید مطالب بذاریم. مدیر سایت : بهروز نوروزی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    نظرسنجی
    از این سایت راضی هستید؟
    نظر شما درباره این سایت چیست؟
    اس ام اس نیک نگار

    سلام عزیزان

    شما می توانید با ارسال اس ام اس های زیبای خود به سایت نیک نگار آن ها را به نمایش بذارید.

    شما میتوانید از بخش نظرات یا شماره تلفن 09391479581 اس ام اس هایتان را ارسال کنید و لطفا اسم و نام شهرتون رو هم بنویسید.

    با تشکر مدیر سایت

    اس ام اس شماعزیزان
    زندگی جون از شهرضا: پسری پدرش رو به خاطر پیری و اینکه همسرش از دست پدر شوهرش خسته شده بود داخل سبدی پشت خودش گذاشت و در دهکده ای دور دست رها کرد. چند سال گذشت و پسره پیر شد عروس و پسرش خسته شده بودند و با همان سبد به همان دهکده بردند، پدر به پسر گفت : این سبد را نگهدار پسرت به آن احتیاج پیدا میکند!!!


    رضا جون از اردبیل: به سلامتی بی سوادی که بهش گفتن عشق چند حرفه گفت 4 حرف و بهش خندیدن ولی هیچ کس نفهمید عشق اون( رفیق ) بود...


    مریم جون از گرگان: سلامتی اون صبحی که وقتی بیدار میشی خودشو بغل کرده باشی ن یادشو.


    فاطمه جون از شیراز: هر کی عاشق میشه میگه میمیرم برات، چرا یکی نمیگه میمونم باهات...

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1231
  • کل نظرات : 33
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 133
  • آی پی دیروز : 89
  • بازدید امروز : 159
  • باردید دیروز : 97
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 389
  • بازدید ماه : 3,168
  • بازدید سال : 40,356
  • بازدید کلی : 278,036